???????مهمترين عاملي که ميتواند به امنيت يک جامعه کمک نمايد ايجاد اعتماد و همکاري متقابل ميان پليس و جامعه است، وقتي پليس موفق است که جامعه را با خود همراه داشته باشد و همه اقشار و گروههاي جامعه نيز در مقابل پليس احساس مسئوليت کنند، با اين اوصاف پليس بهتر ميتواند امنيت جامعه را تامين نمايد.
از آنجا که نيمي از جمعيت کشور را زنان تشکيل ميدهند و با ورود آنها به دانشگاه و پذيرش نقشها و مسئوليتهاي متفاوت در جامعه و پيچيدگي اين نقشها، طبيعتا” در جامعه نياز به پليس زن احساس ميشود. از طرف ديگر براي حمايت از زنان آسيبپذير و زنان مجرم و رسيدگي به امور آنها با توجه به احساسات و عواطف زنان، پليس بانوان ميتواند در جهت پاسخگويي به آنها بهتر ايفاي نقش نمايد.
پليس زن ميتواند آرامش، اطمينان، اعتماد، نظم و سرانجام امنيت همهجانبه در جامعه بانوان و به ويژه خانوادهها را ايجاد کند.
از جمله ماموريتهايي که پليس زن ميتواند در تامين امنيت عمومي جامعه سهم بهسزايي داشته باشد به مواردي نظير: بازرسي بدني بانوان مجرم، آزمون راهنمايي و رانندگي مخصوص بانوان، انگشتنگاري زنان، بازرسي اماکن خاص زنانه، کنترل اجتماعات در نمازجمعهها، ورزشگاهها و ساير مراکز و آموزش امنيتي انتظامي در دبيرستانهاي دخترانه ميتوان اشاره کرد.
در همين راستا تبصره ماده 20 اصلاحي قانون مقررات استخدامي ناجا نيز فلسفه استخدام کادر انتظامي زن را به اين ترتيب بيان ميدارد: نيروي انتظامي ميتواند از خدمات پرسنل زن در مواردي از قبيل آزمونهاي راهنمايي و رانندگي، بازرسي زنان، صدور گذرنامه براي زنان، اداره زندانهاي زنان استفاده نمايد و اولويت در اينگونه مشاغل با پرسنل انتظامي زن ميباشد.
يکي ديگر از اهداف تشکيل پليس زن در سازمان ناجا، پيشگيري از جرايم عليه زنان و کودکان است. لذا پليس زن ميتواند با ارائه خدماتي از قبيل مشاوره و اطلاعرساني به زنان قرباني خشونت، روانشناسي و آگاهسازي، اطمينان دادن به کودکان در معرض خطر، ايجاد زمينه فرهنگپذيري و رعايت موازين اخلاقي و نيز ارتقاي فرهنگ اخلاقي و انساني در پيشگيري از جرم موثر باشد.
در کشور، در سال 1345 اولين دوره پذيرش زنان در قالب پليس زن به راه افتاد. اين دورهها ابتدا دورههاي کوتاه مدت بودند و سپس پذيرش آنها تغيير کرد و از طريق کنکور سراسري داوطلبان وارد ميشدند. اين دورهها تا انقلاب اسلامي ادامه داشت. در آن زمان فعاليتهاي پليس زن مانند پليس مرد بود و در خيلي از کارها با آنها مشارکت داشتند، از جمله پليس راهنمايي و رانندگي زن هم داشتيم. پس از پيروزي انقلاب ما تنها دو دوره پاسباني براي زنان داشتيم که در يک دوره دو ساله آموزش ميديدند. البته پس از انقلاب پوشش خانمها عوض شد زيرا قبل از انقلاب پليس زن پوشش خاصي نداشت. ولي بعد از انقلاب با مانتو و مقنعه آموزشهايي را ديدند که تا دو دوره بعد از انقلاب هم اين دوره آموزشي ادامه داشت.
اما در سال 1365، ارتش مصوبهاي را از مجلس گذراند مبني بر اينکه خانمها نبايد به صورت نظامي باشند. پس از تصويب اين قانون، در واقع ديگر هيچ کدام از نيروهاي مسلح اجازه نداشتند که زنان را به صورت نظامي در اختيار داشته باشند و به تبع آن آموزش پليس زن در نيروي انتظامي ملغي شد. از آن زمان در نيروي انتظامي فقط به صورت کارمند حضور داشتند و زنان پليسي هم که قبلا آموزش ديده بودند، به کارمند تبديل شدند. در واقع خانم نظامي پليس ديگر وجود نداشت.
در طول مدتي که در نيروي انتظامي پليس زن حضور نداشت، در بسياري از موارد، مسائل و شرايطي پيش ميآمد که نيازمند پليس زن بود. هرچند در طول اين مدت وظايف زنان پليس را، کارمندان زن انجام ميدادند و يا کميته انقلاب در مقطعي کمک ميکرد، ولي مشکلات هنوز پابرجا بودند. اين موضوع که زنان پليس، به طور رسمي و ملبس به لباس پليس حضور نداشتند، مشکلاتي را به وجود ميآورد. چه در برخي شرايط که خانمها دخالتي نميکردند و مردها بايستي کارهايي را انجام ميدادند که اشکال شرعي داشت، مانند بازرسي بدني يک خانمي که بازداشت شده است، يا رياست بازداشتگاههاي زنان، بدرقه متهم زن و... مواردي بودند که مردها آنها را انجام ميدادند که داراي اشکال شرعي بود. در بعضي مواقع هم مثلا در صحنه جرمي اگر مقتول زن بود، بايستي يک کارشناس آن صحنه را بررسي کند و ديگر از عهده کارمند زن بر نميآمد. در چنين مواقعي نياز به يک کارشناس تخصصي وجود دارد. در موارد ديگر همچون مبادي ورودي و خروجي يک کشور هم بعضا پيش ميآمد که خانمي که از خارج ميآيد، بايستي بازرسي ميشد و يا سئوالاتي از او پرسيده ميشد، آن خانم اعتراض ميکرد و ميگفت شما که پليس نيستيد و چرا اين کار را ميکنيد و به دنبال پليس يونيفورمدار بود.
در موارد ابتداييتر هم مشکلات بسياري متوجه پليس بود، به عنوان مثال، گاهي پليس متوجه ميشد که خانمي که سرچهارراه اسفند دود ميکند، در واقع فروشنده مواد مخدر است و هنگام دستگيري، اين زن مينشست و ميگفت به من دست نزنيد چون نامحرميد و ديگر امکان بازداشت يا بازرسي بدني او وجود نداشت.
چنين مشکلات و محدوديتهايي باعث شد که مسئولان اين احساس را بکنند که نبود پليس زن، مشکلات زيادي را ايجاد ميکند و پليس را محدود ميکند. اين امر هم باعث مشکلات شرعي ميشد و هم مشکلات اخلاقي، مثل تطبيق چهره يک خانم با عکس گذرنامه که مامور پليس مرد، بايستي به چهره آن خانم خيره شود و کاملا دقت کند که هم براي مامور مرد و هم براي آن خانم چنين چيزي مشکل و ناپسند بود. در زمان گرفتن امتحان رانندگي، يا بررسي مکانهاي خاص زنانه در صورت وقوع جرم يا حادثهاي، مثل سالنهاي ورزشي خانمها و... مشکلات زيادي ايجاد ميشد و اين موارد باعث شد که خلاء نبود پليس زن بيش از پيش احساس شود.
به خاطر چنين مشکلاتي، دفتر امور زنان ناجا، تلاش خود را براي اصلاح ماده 20 قانون نيروي انتظامي آغاز کرد. در اين ماده قانوني ذکر شد که زنان در نيروي انتظامي تنها به صورت کارمند ميتوانند فعاليت کنند. دفتر امور زنان با پيگيريهاي خود توانست اين اصلاحيه را به تصويب مجلس برساند و در سال 1377 اين قانون اصلاح و يک تبصره به ماده 20 آن اضافه شد که بر طبق آن زنان در نيروي انتظامي، به صورت نظامي هم ميتوانند شاغل شوند. لذا مقدمات کار چيده شده و از طريق کنکور سراسري، پذيرش دانشجوي دختر اعلام شد.
ستوانيکم راحله اعرابيان 35 ساله اهل سمنان اکنون در پليس آگاهي استان سمنان مشغول به خدمت است و حرفهايش براي هر شنوندهاي جذاب است.
پدرش نظامي بود، عشق فعاليتهاي پليسي و نظامي از دوران کودکي هوش از سرش برده بود، با پشتکار و عزم جدي تلاش ميکرد تا به آرزوي ديرينهاش برسد و اکنون او يک پليس است.
روزها يکي پس از ديگري ميگذشتند و او هم چنان در سرش آرزوي پليس شدن را ميپروراند، در همين احوال بود که پدر پليساش از محل کار بازگشت و کنار دختر نشست. از برگزاري آزمون استخدامي ناجا براي جذب نيروي جديد خبر داد و اين شد آغازي بر دلدادگي و عشق 15 ساله «راحله» به خدمت، آن هم در يک يگان نظامي.
شايد فعاليتهايش مردانه به نظر برسد اما او پا به پاي مردان پليس آگاهي سمنان در صحنههاي مختلف جرم حاضر ميشود. از جسدهاي فاسد بدبو و بدون هويت تا سارق معتادي که سرنگ آلوده به سمتش پرتاب ميکند، ميگويد تا کمي با دشواريهاي شغلش آشنا شويم.
فرزند داريد؟
اعرابيان: بله يک دختر 14 ساله که مانند خودم علاقه شديد به پليس شدن دارد و دائم ميگويد دلم ميخواهد به دانشگاه افسري بروم.
دخترتان ميداند شما چه شغلي داريد و از شغل شما اضطراب به دل دارد يا خير؟
اعرابيان: بله ميداند ولي سعي ميکنم زمان رفتن به ماموريتها را کمتر با خانواده مطرح کنم تا دخترم دچار نگراني و اضطراب نشود.
چگونه پليس شديد؟
اعرابيان: پدرم نظامي بود و من هم به واسطه پدرم به اين شغل علاقهمند و از طريق آزمون استخدامي جذب ناجا شدم.
در دوران کودکي و نوجواني علاقه به بازيهاي دخترانه داشتيد يا پسرانه؟
اعرابيان: (در حالي که با شروع سئوالات کمکم ورق به گذشته زندگي ستوانيکم شروع شد کمي مکث کرد) از کودکي به بازيهاي پرهيجان علاقه داشتم. (لبخندي ميزند) من تکدختر خانواده پنج نفرهمان بودم و همبازيهاي من 2 برادرم بودند.
(به گوشهاي خيره ميشود) من به دليل علاقه زيادم به حرفه پليسي از سنين نوجواني وارد رشته ورزش رزمي کونگفو شدم و حسابي در اين رشته مهارت کسب کردم و اکنون تنها خانم استان سمنان هستم که کمربند دان يک درجه 2 دفاع شخصي را دارد و گاهي اوقات داوري مسابقات بينالمللي را نيز انجام ميدهم.
در کودکي دوست داشتيد چهکاره شويد؟
اعرابيان: ميخندد و ميگويد معلم.
پس چرا الان پليس شديد؟
اعرابيان: در کودکي علاقه به شغل معلمي داشتم اما هرچه بزرگتر شدم روز به روز علاقهام به پليس شدن بيشتر و بيشتر شد.
در چه بخشهايي خدمت کرده و اکنون کجا خدمت ميکنيد؟
اعرابيان: در اوايل خدمت در بخش مواد مخدر مشغول به خدمت بودم و اکنون در اداره آگاهي در بخشهاي مختلف مانند رسيدگي به پروندههاي مربوط به سرقت، قتل، جعل و کلاهبرداري مشغول به خدمت هستم.
پروندههاي قتل شما را اذيت ميکند؟
اعرابيان: شايد اولين باري که براي بررسي صحنه سر جسد رفته بودم، استرس داشتم اما با تجريبات چندساله، در مواجهه با جسد در صحنه تلاش ميکنم در سريعترين زمان ممکن صحنه جرم را جمع کنم تا خانواده مقتول و اطرافيان کمتر آزردهخاطر شوند.
در بعضي صحنهها جسد چند روز مانده و فاسد شده و بوي نامطبوع حاکم بر فضا و شکل جسد کار را سخت ميکند اما به خاطر علاقه به شغلم اين سختيها را تحمل ميکنم.
از خاطرات جذابتان بگوييد.
اعرابيان: در يکي از ماموريتها، براي دستگيري متهم رفته بوديم و زن متهم وقتي متوجه ورود پليس شد، شير اصلي گاز شهري را باز کرد که پليس نتواند وارد خانه شود، اما با قطع شير ورودي گاز، از طريق شکستن شيشه و پنجره وارد اتاق شديم و در شرايطي که امکان مسموميت براي ما وجود داشت، با موفقيت عمليات انجام و متهمان دستگير شدند.
(با هيجاني که مخاطب را به وجد ميآورد گفت) در يکي ديگر از ماموريتها، براي دستگيري زني رفته بودم که مواد مخدر داشت و وقتي متوجه حضور پليس شد، از ديوار پشتي حياط خانهاش به قصد امحاي مواد موادمخدر فرار کرد و با پرتاب کردن خود از ديوار به خيابان اصلي رسيد و با سرعت عمل توانستم او را دستگير کنم.
تا حالا تيراندازي کرديد؟
اعرابيان: بله
چند بار تيراندازي کرديد؟
اعرابيان: يادم نيست
به مجرمان هم شليک داشتهايد؟
اعرابيان: اصلا، بيشتر تير هوايي و شليک به ماشين بوده و متهم کشته يا زخمي نشده، در حين يکي از ماموريتها، به يکي از شهرستانها رفته بوديم و براي دستگيري متهمان مجبور به تيراندازي به سمت ماشين حامل مواد مخدر شديم که در نهايت متهمان دستگير شدند.
خاطره شيرين از عملياتهايي که رفتيد؟
اعرابيان: (ميخندد) چند مدت پيش يک دختر نوجوان از خانه و خانوادهاش متواري شد و چندين شب بيرون از خانه، در کنار دوستانش بود و بعد از صحبتهاي مکرر من با دختر و خانوادهاش توانستم او را متقاعد کنم به پيش خانوادهاش برگردد.
خاطره تلخي هم داريد؟
اعرابيان: بعضي از صحنهها و دستگيريها براي ساليان سال در گوشه ذهنم حک ميشود و به عنوان خاطره شيرين و شايد عذابآور و دردناک به ياد دارم که برخي از اين خاطرات براي افراد عادي، عذابآور، ناخوشايند و گاه غيرقابل تحمل است، (کمي سرخ و به گوشهاي خيره شد) زماني که در طي يک گزارش در صحنه حاضر شديم با صحنه دارآويختگي کودک پنجساله توسط پسردايياش مواجه شدم، تلخترين خاطره 15 سال کاريام بود و تا مدتها به آن فکر ميکردم.
آيا دلسوزي نسبت به مجرمان داشتيد؟
اعرابيان: کمتر پيش آمده براي مجرم دلسوزي داشته باشم اما وقتي متوجه شوم در پرونده صداقت دارد، کمکش ميکنم.
رييس پليس آگاهي شدن را در ذهن ميپرورانيد؟
اعرابيان: (ازسوال جا خورده و مکث ميکند) خدا را شکر سمنان، استاني امن است و جرمخيز نيست، در مشهد کلانتري بانوان وجود دارد که يک خانم رئيس کلانتري است.
ولي اگر من رئيس بودم تمام تلاشم را ميکردم ورود متهمان زن به زندان کمتر شود و براي مجرمان با جرمهاي جزئي، تنبيهات غير از زندان در نظر گرفته شود، چون زنان با ورود به زندان با جرمهاي بيشتر مواجه ميشوند و امکان بروز خطا بيشتر است.
سريعترين پروندهاي که شما آن را به نتيجه رسانديد؟
اعرابيان: خانمي همسرش را به قتل رسانده بود به دنبال سردرگم کردن پليس بود که 48 ساعته از او اعتراف گرفتم و پرونده بسته شد، اما طبيعتا بعضي پروندهها کلاف پيچيده و طولاني دارند.
پليس بودن براي خانمها سخت هست؟
اعرابيان: پليس بودن براي خانم کار سخت و پرمشغله است، چرا که در کنار همسرداري و مادر بودن، بايد با شغل پرخطر و پراسترس کنار بيايد. پليس زن بايد روحيه قوي داشته باشد تا بتواند محيط کار و منزل را از هم تفکيک کند.
در حين درگيري با مجرمان خودتان ضربهاي خوردهايد؟
اعرابيان: در حين برخي ماموريتها با متهم درگير شدم يا حين فرار و امحاي مواد از توان رزمي استفاده و به دنبال متهم دويدم و متهم شروع به کتککاري و فحاشي کرد، ولي صبورانه، با تدبير و شگرد پليسي توانستم متهم را مهار کنم.
عملياتي بوده که ذهن شما را بيشتر درگير کرده باشد؟
اعرابيان: در حين دستگيري متهم موادمخدر که تزريق کراک داشت، هنگام دستگيري درگيري تن به تن شد که سرنگ آغشته به کراک خراشيدگي روي بدنم ايجاد کرد و بعد از اتمام ماموريت به درمانگاه رفتم و واکسن هپاتيت زدم، تا چند روز نگران بودم تا جواب آزمايش آمد و خراشيدگي سطحي و آلودگي به خونم وارد نشده بود.
بعضي ماموريتها شب و روز نميشناسد و نيمهشب براي يک دستگيري رفتيم که همکاران خواستند من در ماشين باشم، فضايي در تاريکي مطلق و من داخل ماشين نشسته بودم که ناگهان متهم از خانه فرار کرده بود و به سمت ماشين ميآمد، سريع در ماشين را قفل کردم، به همکاران اطلاع دادم و متهم دستگير شد.
نظر شما در خصوص روزنامه پيام استان سمنان؟
روزنامه خوبي است و براي همه دستاندرکاران اين نشريه آرزوي موفقيت دارم. قطعا ما ميتوانيم با همکاري رسانههايي همچون روزنامه پيام استان سمنان در جامعه امنيت برقرار کنيم.